هم در بین اصولگرایان و هم اصلاح طلبان و مستقل ها همگی دچار تعدد بی سابقه ی نامزدهای انتخاباتی هستند که در نوع خود و در تاریخ انقلاب اسلامی اگر نگوییم بی نظیر حداقل کم نظیر است.
تزها و الگوهای فراوانی نیز از سوی گروهها و سلایق مختلف ارائه می شوند که هر کدام در برخی جهات مشابه و در برخی نمادها متفاوت می نمایانند.
اما «احساس تکلیف» جزء لاینفک سخنان و موضع گیری های افراد شده است که تکرار آن موجب دل زدگی می شود.
به طور مثال وقتی از شخصی که تنها تجربه ی کلانش یک سال نمایندگی مجلس شورای اسلامی است، یا آنکه بیست سال قبل وزیر بوده و پس از آن در سیستم دولتی و حکومتی هیچ نقشی را بازی نکرده است، یا آنکه حتی یک روز هم در امر اجرا ورود پیدا نکرده و تنها تکیه اش به اندیشه های تئوریک خود است و آن دیگری که همچون قبلی منصب اجرا را اصلا بو نکرده است و تنها بر کرسیهای سبز و سرخ بهارستان تکیه داده است، کلمه ی « احساس تکلیف » به عنوان رمز ورود به انتخابات بیان می شود آن وقت دل انسان می گیرد که چقدر برخی الفاظ پر معنا، ارزشمند و سنگین در بازیهای سیاسی دست به دست می شود تا توجیه گر برخی قدرت طلبی ها شود.